Saturday, May 11, 2013

من نه منم، نه من منم

خیلی روزها آمدم یک چیزی بگویم و همین طور خیره شدم به اینجا و صفحه رابستم.  اصلا از همان روز که بلاگ اسپات بی خودی فیلتر شد قهر کرده بودم با اینجا. در گودر را هم که تخته کردند با وبلاگ خواندن هم قهر کردم حتی. چرا؟ نمی دانم.

دیروز اتفاقی دیدم یکی از آشنایان لینک گذاشته که نوشته ی تازه ای در وبلاگش دارد. رفتم ببینم چه نوشته و چطور نوشته که اسم های آشنا در پیوند هایش دیدم. رفتم ببینم آدم هایی که آن روز ها در گودر هر روز می خواندمشان چه  
می کنند. می نویسند، نمی نویسند. عوض شده اند، نشده اند. انگار همه عوض شده اند

راستش خیلی وقت ها خود سانسوری می کردم. نمی خواستم من هم از آن هایی باشم که دور از وطن بوی کباب می خواهند. همیشه این مدل پست ها را که می خواندم  خونم تا حدی به جوش می آمد و جنس دلتنگی شان را نمی فهمیدم. آن قدر هر روز زیر فشار های روزمره بودم که این جور دلتنگی ها برایم تجملاتی به حساب می آمد. 

   نمی دانم چرا دلم برای اتاق مجازی ام تنگ شد. اما شد و برگشتم ولی من دیگر‌ آن آدم قبلی نیستم. دانشجوی 
خارجی بودن آدم را عوض می کند. دوری آدم را عوض می کند. زندگی خانوادگی آدم را عوض می کند.




No comments: