Friday, June 3, 2011

چند روزیست همه مبهوتیم از این همه خشونت. از آنچه در وهم و وصف نگنجد. روزهای قبل از این فاجعه را پیش استاد/دوستم بودم. از قضا در باب خشونت در میان ایرانیان حرف می زدیم. من اصرار داشتم که ملت فاجعه زده ست. غز و مغول و افغان و قاجار دیده ... گفت شاید. بعد گفت کرتیر و دست و پا بریدن مسیحیان و سر به نیست کردن مانی و مزدک و دار و دسته شان چه؟ جواب نداشتم. امروز اما داشتم به حرف هایش فکر می کردم. خشونت میان ملت ما از جنسی دیگر است و بر اپوزیسیون اعمال می شود... همیشه هم نمی شود بر گردن حکومت انداختش. فرمان قتل روزنامه نگاران مشروطه را شاه داد، اما آزار اقلیت های مذهبی و به زور مسلمان کردن ها چه ؟ ما که قصۀ کودکی هایمان بردار زدن حسنک وزیر بوده باید دو روی این قضیه را خوب بشناسیم و بدانیم که این رفتارها توجیه ندارد، که تمام تاریخمان پر است از جنایت علیه بشریت