Tuesday, July 17, 2012

امروز صبح که ساعت زنگ زد یکی دوباری خاموشش کردم. بعد یادم آمد که خانه نیستم، که اگر خوابم ببرد خانم والده نیست که صدایم کند. به زور چشم هایم را باز کردم و آمدم به هواشناسی زنگ بزنم که دیدم گوشی آنتن ندارد.  ترسیدم. داشتم فکر می کردم  مگر چندم است که کله سحری گوشی ها را قطع کرده اند و کجا راهپیماییست... دوباره یادم آمد خانه نیستم و از آخرین باری که گوشی هایمان آنتن نداشت بیش تر از دو سال گذشته...