Monday, February 1, 2010

دو کس نزد ایرانیان عزیزند. مردگان و به فرنگ رفتگان. یا حتی آنان که کس و کاری در فرنگ دارند و بسا آنان که می خواهند فرنگ را وطن کنند
سازمان سنجش اما ظاهراً به دسته دوم علاقه بیش تری دارد. دیروزکه امتحان انگلیسی به عنوان زبان خارجی داشتم متوجه شدم.
یادتان می آید در زمان های دور که در عنفوان جوانی کنکور می دادیم ساندیس نزدیک به انقضایی با ساقه طلایی بوی نا گرفته ای بهمان می دادند که مبادا در راه دانشگاه های ممکلت شهید شویم ؟
دیروز رانی در طعم های مختلف و کیک های خوش مزه گران تر از ساقه طلایی برایمان گذاشته بودند. آخر می دانید، ما دیگر بچه های چند سال پیش نیستیم. مغزهای در حال فراری هستیم که فرنگیان قابل پذیرش تشخیصمان داده اند یا می دهند. حتماً بیش تر از مازاد تولید کارخانه های داخلی می ارزیم

خارج از دستور:
در همان حالی که مشغول خوادن نتایج تحقیقات دانشمندان بر چگونگی فراگیری آواز در فنچ های نر زیر سه ماه بودم، یک باره طرح آن چه زیر موشواره گذاشته بودند توجهم را جلب کرد. شیء مزبور شکل و ابعادی مشابه همتایان خود داشت. با این تفاوت که شکل قالی ایرانی (آن هم نه محض رضای خدا قالی کاشان یا تبریز، که اقتباسی از حاشیه های نخودی- آجری ستاره کویر یزد) به آن داده بودند که حتی ریشه هم داشت اما در وسط به جای شمسه یا ترنج نام آزمون با حروف انگلیسی درشت و سیاه و مصداق وصله ناجور نقش بسته بود. دیدنش تنها این نوشته را به یادم آورد و موجب شادمانی نا به جا در بنده شد.
خلاصه بدانید و آگاه باشید که اگر امتحانم را خراب کردم همه اش تقصیر سنجش و آقای قائد است.
ضمناً بر خود لازم می دانم از سازمان سنجش که درهای ورودی را به نقش سربازان پارسی نیاراسته بود صمیمانه قدر دانی کنم. مُتُشکرم


2 comments:

Anonymous said...

امتحانت را خراب نمیکنی مهتا جان.

خبرش را به من بده به هر حال. چشم انتظارم.

خاستم بگویم که وبلاگت را میخوانم. مرتب.

دوستدار همیشگی ات.

Anonymous said...

و البته که منظورم خواستم بود...