Monday, July 20, 2009

در حاشیه تفویض مقام شامخ معاونت اول ریاست جمهوری لعنة الله علیه به اقای مشایی

ای آقا! داد و قال ندارد که ! اگر از بنده بپرسید می گویم که واگذاری این سمت به آن جانب پر بی راه هم نیست. مگر نه این که در چند سال گذشته حضرت آقا مفصلاً نیاکانمان و هر چه از آنان برای مان به ارث مانده بود مورد عنایت (هرچه دوست دارید بخوانید.) قرار دادند؟ مگر خون ما از خون هزاره های پیش از این ریخته ی پدرانمان رنگین تر است؟ لااقل این طوری عدالت بین زنده و مرده بر قرار می شود و مگر نه این که هدف دولت مهرورز همین برقراری عدالت و حرف های قشنگ خر رنگ کنی است که خدایان را شکر، تمام ادیان و شرایع هم به آن سفارش کرده اند؟ و اصلاً باید خوش حال هم باشیم که که ایدزی قحطی زده (؟) نیستیم و مسکن مهر و سهام عدالت و البته انرژی هسته ای داریم و تحریم های این کفار هم کوچک ترین تأثیری جز گاهی سقوط هواپیمایی نداشته است و چند قطره خون نا قابل شهروندان هم که در راه صلاح و اصلاح مملکت پشیزی نمی ارزد. و اصلاً بنده و شما چه کاره ایم که در مسائل خصوصی رفقای گرمابه و گلستان دخالت کنیم؟ مگر ما بر این آب و خاکی در آن زندگی(؟) می کنیم حقی هم داریم؟ما را چه به شؤونات مملکتی آخر؟ خوب دور هم می خواهند کشور را بگردانند! مگر بخیلیم؟ تازه جای بسی شکرگذاری و قدردانی هم دارد که در این دوره و زمانه هنوز چنین انسان های از خود گذشته ای پیدا می شوند که بی توجه به توانایی ها و تخصص خود داوطلبانه بخواهند بک مملکتی را اداره کنند. در این راستا خبر خوش دیگری هم بدین مضمون رسید که رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری( و سابقاً صنایع دستی. خدا لعنت کند بر باعث و بانی جدیی اش که موجبات تفرقه بین دوستان و آشنایان را فراهم کرد.) بقایی نامی است که سابقاً معاون سازمان بوده و گلاب به رویتان تخصص فناوری اطلاعات دارد! البته بنده ی حقیر متوجهم که در این اوضاع بحرانی سخن گفتن از مضامین تکراری عدم تناسب سمت و تحصیلات در سطح مملکت جایر نیست ولی خوب آخر گویا 86 سال بیش تر ذخیره ی نفتی نداریم. باشد که به مرحمت خدایان تحریم های مان افزون باد و نفتمان را نخرند، بلکه چند سالی بیش تر نفت داشته باشیم و بتوانیم باز هم با خیال راحت سرمان را بکنیم زیر برف که بدجوری می چسبد در این چله ی تابستان

No comments: