Friday, July 17, 2009

این صله ی رحم هم بد چیزی است ها ! با وجود علاقه ی وافر و صادقانه ای که به اقوام درجه یک دارم، از این گردهمایی ها به واقع متنفرم. از این گردهمایی هایی که کانونش تلویزیون و آن هم تلویزیون گل و بلبل ممالک محروسه است با آن سریال های صد من یک غاز دل آشوب خرد آشوب ! خوب آخر قوم و خویش، مگر ما خود در منزل این وسایل تکنولوژیک را در اختیار نداریم که چند فرسخ راه بکوبیم به منزل شما بیاییم و زوجه را در زحمت ناهار بدمزه ای با برنج هندی نفرت انگیز و یاد آور خاطرات خوش گذشته بیاندازیم؟! هیچ وقت نفمیدم حکمت این گونه دور هم جمع شدن ها چیست و از آن بدتر این که نمی فهمم چرا از جمع خانواده کسی جز من ناراضی به نظر نمی آید؟ البته صرف نظر از ابوی که سال هاست این نوع زندگی اجتماعی را تحریم و تعطیل کرده.
از همه ی این ها بدتر می دانید چیست؟ این که اقوام چنان احترامی برای یکدیگر قائلند کههر کس به محض این که آخرین قاشق غذایش تمام می شود، بشقابش را با جدیت تمام کنار می گذارد و یک دفعه می بینی من ماندم با بشقابی نیمه پر و جماعتی که انگار کار مهم خود را در انتظار تمام شدن غذای بنده به تعویق انداخته اند ! بله آقا... بخشی از آدم هایی که من به حکم ارتباط خونی یا هر چیز دیگر دوستشان دارم این طوری با آدم رفتار می کنند. خلاصه که این گونه روزها بسیار بر ما خوش می گذرد.



No comments: